کد مطلب:153903 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:124
انتقاد یزید بن حصین از عمر بن سعد
هنگامی كه تشنگی بر حسین و اهل بیت و یارانش فشار آورد یزید بن حصین همدانی به امام عرض كرد: اجازه می دهی با عمرسعد در مورد آب سخن بگویم؟ حضرت فرمود: خود دانی.
همدانی بر ابن سعد وارد شد و سلام نكرد، عمرسعد گفت: برادر همدانی چرا بر من سلام نكردی مگر مرا مسلمان نمی دانی، من خدا و رسولش را می شناسم و به آن معتقدم.
همدانی: اگر مسلمان بودی به قتل فرزند پیامبر اقدام نمی كردی، گذشته از این آب فرات را سگها و خوكها می آشامند امام حسین پسر فاطمه و برادران و خانواده اش از تشنگی می میرند و آب را از آنان دریغ می كنی و خیال می كنی خدا و پیامبر را می شناسی؟
عمرسعد مدتی سر به زیر افكند آنگاه سر برداشت و گفت: برادر همدانی ابن زیاد حكومت ری را به من سپرده و هر چه می اندیشم نمی توانم از حكومت ری دست بكشم.
یزید همدانی به خدمت امام علیه السلام بازگشت و عرض كرد: یابن رسول الله عمرسعد تصمیم گرفته به خاطر حكومت ری تو را به قتل برساند [1] .
همدانی بر ابن سعد وارد شد و سلام نكرد، عمرسعد گفت: برادر همدانی چرا بر من سلام نكردی مگر مرا مسلمان نمی دانی، من خدا و رسولش را می شناسم و به آن معتقدم.
همدانی: اگر مسلمان بودی به قتل فرزند پیامبر اقدام نمی كردی، گذشته از این آب فرات را سگها و خوكها می آشامند امام حسین پسر فاطمه و برادران و خانواده اش از تشنگی می میرند و آب را از آنان دریغ می كنی و خیال می كنی خدا و پیامبر را می شناسی؟
عمرسعد مدتی سر به زیر افكند آنگاه سر برداشت و گفت: برادر همدانی ابن زیاد حكومت ری را به من سپرده و هر چه می اندیشم نمی توانم از حكومت ری دست بكشم.
یزید همدانی به خدمت امام علیه السلام بازگشت و عرض كرد: یابن رسول الله عمرسعد تصمیم گرفته به خاطر حكومت ری تو را به قتل برساند [1] .
[1] كشف الغمه ج 2/ ص 226 - نفس المهموم ص 217.